همانطور که گفته شد بارفرابر طراح و هماهنگ کننده و به قولی معمار حملونقل است. اهم کارهایی که انجام میدهد به شرح زیر است:
نخستین کاربارفرابر بازاریابی و دستیابی به مشتری است. برای این کار او باید اطلاعاتی درباره بازار حمل بطورکلی داشته باشد؛ از جمله، به روند داد وستد جهانی و تصویر کلی زیر آشنا باشد.
– کشورهای صنعتی و کشورهای عضو همکاریهای اقتصادی، یعنی اروپای غربی، آمریکا کانادا، ژاپن و استرالیا که با هم به مبادله کالا و خدمات میپردازند.
– کشورهای صنعتی جهان، از کشورهای درحال توسعه مواد خام وارد و به آنها کالاهای ساخته شده صادر میکنند.
یکی از ابزار کار بارفرابر نقشهها و اطلسهای جغرافیایی هستند. خوشبختانه امروز انواع و اقسام اطلسها چاپ شده و یا از طریق شبکه اینترنت در دسترساند که با کمک آنها میتوان از امکانات و طرق مختلف حمل و همینطور از موقعیت و محل بنادر و شهرهای کشورهای اقصا نقاط جهان مطلع شد. نقشههایی نیز از راههای کامیون رو و خطوط آهن موجود در جهان وجود دارند که با استفاده از کلید راهنمای آنها میتوان بهسادگی شهر و حتی قصبهای را روی آنها پیدا و موقعیت آنرا معلوم نمود.
بنابراین چنانچه از یک بارفرابر خواسته شود که محمولهای را از یک مبداء به یک مقصد که تابحال در آن مسیر فعالیت نداشته است حمل کند، نخست باید با مراجعه به نقشه موقعیت هر دو محل را پیدا نمود و اطلاعات مقدماتی را در این مورد بدست آورد برعکس اگر این سفارش حمل برای او شناخته شده و تجربه قبلی داشته باشد، از این جهت مشکلی نخواهد داشت.
ماهیت حمل ونقل بین المللی ایجاب میکند که هر بارفرابر در قلمرو جغرافیائی مورد عمل خود دارای نمایندگی و روابط کاری متقابل باشد. برای این منظور یا براساس کسب اطلاعات از همکاران صنفی و یا از طریق کتابهای راهنما (DIRECTORY) که دراین زمینه وجود دارد برای خود همکارانی را فراهم میآورد.
مثلاً فرض کنید یک بارفرابر در کره جنوبی قصد داشته باشد که یک کانتینر کامپیوتر را از آن کشور و از طریق ایران به روسیه ارسال نماید. او علاوه بر تماس و انعقاد قرارداد با یکی از کشتیرانیها که به یکی از بنادر خلیج فارس رفت و آمد یا خط منظم دارد، بایستی با یک شرکت حمل ونقل بین المللی در ایران نیز قرارداد همکاری داشته باشد تا پس از رسیدن محموله مثلا به بندرعباس این شرکت محلی بتواند محموله مورد نظر را در بندر تحویل گرفته و براساس دستورات شرکت بارفرابر کرهای – که دراین حالت سمت کارکیا (PRINCIPAL) را نسبت به شرکت ایرانی دارد – آنرا به مقصد تعیین شده حمل کند.
شرکت ایرانی که در مرحله دریافت کالا به عنوان AGENT شرکت کرهای عمل میکند به نوبه خود در صدد تهیه کامیون برآمده و درچارچوب قیمت توافق شده باشرکت کرهای، محموله را به روسیه ارسال میدارد. دراین مرحله شرکت ایرانی نیز در مقابل حمل کننده (کامیوندار) نقش بارفرابر را ایفا میکند ولی برای حصول اطمینان از تحویل صحیح و قانونی کالا درمقصد نهایی او یا بارفرابر اصلی نیز در روسیه بایستی با یک شرکت حمل روسی دارای رابطه همکاری و نمایندگی باشد. انجام این عملیات مثالی مستلزم اقدامات زیر است:
الف) شرکت کرهای یک بارنامه سراسری که T.B.L یا THROUGH BILL OF LADING نامیده میشود و یا یک بارنامه فیاتا F.B.L صادر کرده و در اختیار مشتری قرار میدهد.
ب) متقابلاً از خط کشتیرانی یک بارنامه دریانی یا OCEAN BILL OF LADING یا SEA WAY BILL دریافت میدارد که در آن نماینده خود را در بندر عباس به عنوان کارگزار دریافت معرفی مینماید. این بارنامه را برای کارگزارایرانی میفرستد. پس از رسیدن بار به بندر، کارگزارمحلی به نمایندگی شرکت مادر یا کارکیا (PRINCIPAL) خود با ارائه نسخه اصلی بارنامه دریائی به نمایندگی خط کشتیرانی محموله را تحویل گرفته و پس از انجام تشریفات گمرکی آنرا در کامیونی که برای این منظور تهیه نموده بارگیری مینماید.
ج) شرکت دارنده کامیون در نقش حمل کننده واقعی (ACTUAL CARRIER) با صدور راهبارنامه خود (CMR) تحویل گرفتن محموله و حمل آنرا متقبل میگردد. دراین راه بارنامه نیز نماینده دریافت در مقصد) روسیه( مشخص گردیده و حمل کننده موظف است که طبق مندرجات دستور حملی که از بارفرابر ایرانی دریافت نموده و براساس آن CMR خود را صادر کرده است محموله را در مقصد تحویل و رسید دریافت نماید.
این نماینده دریافت مستقر در روسیه (مقصد) توسط بارفرابر تعیین میگردد و معرفی آن از وظایف کریر(حمل کننده) نیست. حتی ممکن است بدواً و مستقیماً توسط شرکت بارفرابر اصلی کرهای تعیین شده باشد.
اصولاً شرایطی که به طور بالقوه ممکن است سبب ایجاد یک ناهنجاری در تحقق اهداف، ماموریتها و انتظارات سازمان شود و یا منجر به بروز واقعهای ناگوار بر روی داراییهای سازمان گردد، خطر نام دارد. همچنین احتمال اینکه خطری بتواند از یک آسیب پذیری (نقطه ضعف) موجود در سازمان، استفاده نموده و منجر به بروز ناهنجاری گردد، به آن ریسک اطلاق میشود. لذا در تعریف ریسک، سه عنصر سرمایه، عامل تهدید و اثر تهدید مدنظر قرار دارند. به عبارت دیگر:
ریسک=عامل تهدید + سرمایه + اثر تهدید
همانگونه که از رابطه قبلی بر میآید، با تغییر هر یک از اجزاء موجود در طرف چپ تساوی فوق، ریسک جدیدی حاصل میشود، در نتیجه در اغلب موارد امکان دارد که برای یک دارایی مشخص، چندین ریسک مختلف را با توجه به نوع عامل تهدید و انواع اثرات آن، بتوان شناسایی نمود.
مدیریت ریسک، یک فرآیند جامع است که بهمنظور تعیین، شناسایی، کنترل و حداقل نمودن تأثیرات و عواقب رویدادهای احتمالی، مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین فرآیندی است که به مدیران امکان میدهد، بین هزینههای عملیاتی و هزینههای مالی اقدامات حفاظتی، تعادل برقرار کرده و از طریق حفاظت از فرآیندهای کسبوکار که پشتیبان اهداف سازمان هستند، به منافع مربوطه دست یابند.
اداره برنامههای ویژه و پژوهشهای وزارت حمل و نقل آمریکا معتقد است که تدوین یک چارچوب جامع و کلی برای مدیریت ریسک، اجرای بهتر برنامههای این اداره را تسهیل خواهد نمود. هم چنین این چارچوب به شرکتهایی که نسبت به بهترین عملیات روزمره خودآگاهی دارند، یاری میرساند تا برای دستیابی به کاهش مخاطرات با کمترین هزینه (فراتر از مقررات دولتی)، رویکردی مناسب ایجاد نمایند.
در ادامه شایان ذکر است که هدف مدیریت ریسک، نزول ریسک اجرایی برخی از فعالیتها و فرآیندها تا سطح قابل قبول و کسب تأیید مدیریت ارشد میباشد.
بطور کلی، مدیریت ریسک از پنج فرآیند مجزا تشکیل شده است:
بزرگترین بخش حمل و نقل بین المللی توسط کشتی یا به اصطلاح از طریق حمل و نقل دریایی انجام میپذیرد و به ویژه برای کالاهای نسبتاً ارزان قیمت و فله کاربرد دارد. در سالهای اخیر با رواج کانتینر حمل کالاهای گران قیمت نیز از طریق دریا میسر و مقرون به صرفه شده است. به علاوه کشتیهای مدرن با سرعت بالا زمان حمل را تا حد چشمگیری کاهش دادهاند.
هواپیماهای باری برای محصولات با تناژ بالا مناسب نبوده و نمیتوانند با حمل و نقل زمینی و دریایی رقابت کنند. هزینه این طریق حمل زیاد و معمولاً کالای کم حجم با تناژ پائین و در عین حال گران قیمت که سرعت حمل در آن ضروریست به این شیوه حمل میشوند.
در بعضی از نقاط جهان کشتی قادر به رقابت با کامیون نیست، زیرا این وسیله حمل انعطافپذیری بیشتری دارد و قادر است که محموله را به جای بندر تا انبار گیرنده حمل کرده و تحویل نماید. به علاوه حمل توسط کامیون مستلزم سرمایهگذاری در تسهیلات و تجهیزات بندری نیست و بعضی از مسائل و مشکلات سایر وسایل حمل را ندارد و اغلب اوقات تنها وسیله حملی است که حمل و نقل مستقیم و انبار به انبار DOOR TO DOOR را میسر میسازد.
در بعضی مسیرها قطار نیز وسیله مناسبتری برای حمل محسوب میشود. مثلاً راه آهن شوروی در دهه ۱۹٦۰ کانتینرهای ارسالی از شرق آسیا را تا سواحل مدیترانه و بالتیک در اروپا و بالعکس، در مقادیر زیاد حمل نموده است. این خط مطلوب نظر بارفرابران بوده و خط سراسری سیبریه بعنوان «عاملین فاقد وسیله حمل» یا خط NON VESSEL OPERATORS نام گرفته است. به ویژه، بارفرابرانی که در حمل محمولات کانتینری از انبار فرستنده تا انبار گیرنده (DOOR TO DOOR) تخصص دارند آن را ترجیح دادهاند، راه آهن آمریکای شمالی نیز با اختصاص قطارهای کامل باری از سواحل غربی به سواحل شرقی و یا از بنادر خود تا شهرهای داخلی بازار رقابتی چشمگیری را درعرصه حمل و نقل ریلی کالا بهوجود آورده است.
بنابر آنچه گفته شد، قیمت، حجم، وزن و میزان حساسیت کالا و سرعت حمل در انتخابات وسیله حمل از عوامل عمده تعیین کننده به شمار میآیند.
اصولی که در انتخابات مسیر برای حمل کالای خاص باید مورد ملاحظه قرار گیرد عبارتند از:
الف) نوع کالا: برحسب کالای فله یا غیر فله
ب) ماهیت کالا: برحسب کالای فاسد شدنی، سنگین و حجیم، مواد پالایشگاهی، مایعات، مواد خطرناک، آسیب پذیر (شکستنی)، کالای گران قیمت و …. .
ج) تأمین نظر مشتری یا ذینفع کالا (فرستنده گیرنده) باتوجه به مسائلی چون تشریفات گمرکی، بازدیدهای بهداشتی و امثال آنها.
د) زمان تحویل کالا: باتوجه به سرعت حمل، سررسید اعتبارات اسنادی و مدت زمان حمل و مدارک خواسته شده برای ورود کالا به کشور مقصد. این نکته مثلاً در مورد کالاهای نمایشگاهی حائز اهمیت است.
ه) نحوه پرداخت کرایه حمل، به خصوص وقتی که تمام یا قسمتی از کرایه باید در مقصد پرداخت شود که در انتخاب وسیله حمل مؤثر است.
و) میزان (گرانی – ارزانی) کرایه حمل که سبب میشود مشتری شیوه حمل خاص را توصیه کند.
ز) میزان قابل اعتماد بودن مجموعه شیوهها (وسایل حمل) به لحاظ رعایت برنامه حمل از آغاز تا انتها و ایمنی و امنیت کالا در طول حمل براساس سوابق و تجربیات قبلی.
یکی از فضاهایی که مدیران شرکت میبایست نتایج کار خود را بیان کنند مجامع عمومی اعم از عادی سالیانه یا فوقالعاده است که با ارائه گزارش عملکرد هیئت مدیره خطاب به مجمع عمومی که حاوی اطلاعات اساسی در حوزهHR ، بازاریابی (MARKETING) ، IT، تولید (PRODUCTION)، فروش و مباحث مالی است، میبایست تشریح کنند. لذا شناخت از ادبیات سایر حوزههای کاری نیز یک ضرورت مطلق و بسیار مهم است. از آنجا که سهامداران جزء و حتی سهامداران غیره اجازه دارند سوالهای متعددی را در خصوص عملکرد فعلی و آتی سازمان از مدیران عامل داشته باشند، مدیران عامل ما باید بتوانند با ادبیات خاص خود پاسخگو باشند در غیر این صورت مدیریت آنها زیر سوال خواهد رفت.
– اگر اعتقادی به بودجهبندی نداشته باشید اگر به آن عمل نکنید مطمئن باشید که در تاریکی حرکت کرده و یقیناً به اهدافتان نخواهید رسید. نگویید که بودجهها قابل پیشبینی نیست و در کشور ما تغییر و تحول زیادی اتفاق میافتد و هرلحظه عوض میشود. داشتن برنامه بهتر از نداشتن آن است و این برای همه معلوم است.
– پیشبرد اهداف عملیاتی مثل برنامههای توسعه مستلزم تهیه طرحهای توجیه فنی اقتصادی هستند. برای تهیه آن لازم نیست که خودتان اقدام کنید و میتوانید از دیگران کمک بگیرید. اما شما باید بتوانید آن را بخوانید و از آن دفاع کنید و این مستلزم این است که با مفاهیم اساسی آن آشنا باشید.
سازمانها هر تصمیمی که بگیرد چه در حوزه بازاریابی و فروش، چه در حوزه استراتژی منابع انسانی و چه در بخش فنی نهایتاً به مباحث مالی ختم خواهد شد. لذا باید به مباحث مالی توجه و عنایت ویژهای داشت. چرا که اگر نتایج این تحلیلها که آینده را برای شما مشخص خواهد کرد، اگر پاسخ مثبتی نداشته باشد، اجرای تمام برنامهها در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت و یقیناً در تصمیمات آتی شما موثر و کارساز خواهد بود.
باتوجه به اینکه در صورتهای مالی و تجزیه تحلیل آن به شاخصهای مالی هم پرداخته میشود در مواردی که ما ضعفی را در این شاخصها ملاحظه کنیم معمولاً از طرف مدیران ارشد سازمان و کسانی که استراتژیهای سازمان را تدوین میکنند، میتوانند در بخش حوزه مالی تکالیف مشخصی را بر امور مالی بگذارند و ازآنها بخواهند که آن را انجام دهند. بطور مثال سازمانی که شاخص پوشش بهره مناسب و نتیجه مطلوبی ندارد، بانکها به آن توجه ویژهای نمیکنند در چنین شرایطی مدیریت سازمان به مجموعه مالی ابلاغ میکند که در جهت بهبود این شاخصها اقدام اساسی باید شود که شامل تجدید نظر در سیاست های اخذ وام از بانکها، جایگزین کردن وام ارزان قیمت بجای گران قیمت، نوع انتخاب بانکها و … میتواند باشد.
این واژه معرف حالتی است که یک بارفرابر یا NVOCC به اندازهای که ظرفیت یک کانتینر یا کامیون را تکمیل کند بارندارد. لذا از بارفرابران دیگر میخواهد که با او تشریک مساعی و همکاری نموده و به اصطلاح به طریق «همباری» محموله را حمل نماید.
تاریخچه کشتیهای حمل کانتینری کانتینرها یکی از اختراعات سادهای هستند که نحوه صنعت حمل و نقل جهان را به شدت...
بنادر جهان در حالی که هر کشوری دارای بندر اختصاصی خود میباشد و برای بهبود زیرساختهای بندری خود تلاش میکند،...
بارفرابر در سمت کارگزار، مباشر یا نماینده (AS AGENT) فرستنده یا مشتری در سمت کارگزار، که درواقع نقش سنتی بارفرابر...
تاریخچه بندر جبل علی ارتباط دبی با صنعت دریانوردی که به عنوان شهری روی دریا برای تبدیل شدن به شهر...
HS Code یا کد تعرفه کالا چیست؟ HS Code یا همان کد تعرفه کالا مخفف سیستم توصیف و کدگذاری کالاهای...
پرداخت کرایه حمل در مبداء و مقصد چیست؟ پرداخت در مقصد (Freight Collect) و پرداخت در مبداء (Freight Prepaid) هر...